موسسه و مرکز تخصصی تمهید قم

موسسه و مرکزی تخصصی حوزوی در زمینه تفسیر تنزیلی، مهندسی فرهنگی و نشر آثار آیت الله معرفت ره

موسسه و مرکز تخصصی تمهید قم

موسسه و مرکزی تخصصی حوزوی در زمینه تفسیر تنزیلی، مهندسی فرهنگی و نشر آثار آیت الله معرفت ره

رویکرد تفسیر تنزیلی:
* ارائه تصویری کلی از مهندسی عمیق و دقیق تحول قرآنی از دریچه ی آشنایی با روش حاکم در قرآن؛
* اشاره به توزیع عالمانه و هنرمندانه ی مفاهیم و ارزش های دینی در سراسر آیات قرآن؛
* پرده برداری از ترکیب حکیمانه محتوا و ساختار آیات و سور در جریان نزول تدریجی قرآن؛
* تبیین روشمند نزول کلام وحی در راستای تغییر فرهنگ جاهلی به فرهنگ الاهی؛
* بیان پیوستگی منطقی مفاهیم و معانی قرآنی؛
شنبه تا چهارشنبه 10 تا 12
حضور با تماس قبلی
آدرس: قم، خ شهید صدوقی، خ 20 متری فجر، پ 286
تلفن: 02532920244
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

۱۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهجت پور» ثبت شده است

شناسه سوره عصر (مکی 13) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره، به‎علت تعابیر به‎کار گرفته شده در آیه‎ی اول، نام‌های «العصر» و «و العصر» دارد.

این سوره به اتفاق بیش‎تر مفسران و دانشمندان علوم قرآن مکی است، البته برخی آن را مدنی هم دانسته‌اند. سوره‎ی ‎عصر موافق تمام روایات مسند، غیرمسند و جداول ترکیبی ترتیب نزول، سیزدهمین سوره‎‎ی نزول، پس از سوره‎ی شرح و پیش از سوره‎ی عادیات می‎باشد. تنها ابن‎ندیم این سوره را در ردیف دهم قرار داده است، که نقد این نظر در سوره‎ی لیل گذشت. هم‌چنین در جدول زُهَری، سوره‎ی عادیات با سوره‎ی عصر جابه‎جا شده، یعنی سوره‎ی عادیات سیزدهمین سوره و سوره‎ی عصر چهاردهمین سوره دانسته شده است، که اختلاف فاحشی نیست. در سوره‎ی عادیات مسأله‎ی اصلی، ناسپاسی انسان از الطاف رحمانی پروردگار، و در سوره‎ی عصر، اصول نجات انسان از زیان در شخصیت، مطرح می‎شود. در سوره‎ی شرح این حقیقت مطرح شد که با تحمل سختی‎ها، آسانی‎ها در دسترس انسان است. اکنون در سور‎ی عصر می‎فرماید که این سختی‎هایی که آسانی، رهایی و نجات از خسران را به‎دنبال دارد، از چه راهی تحصیل می‎شود. موضوع محوری سوره‎ی عادیات،

شناسه سوره شرح (انشراح) (مکی 12) در ویراست جدید جلد اول تفسیر هگام با وحی

 

این سوره به‎دلیل تعابیر آیه‎ی آغازین آن، «الشرح»، «ألم نشرح»، و «انشراح» نام‌گذاری شده است. سوره‎ی انشراح به‎نظر بیش‎تر دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی، مکی است؛ هرچند برخی، تعدادی از آیات یا تمام آیات آن را موافق با سوره‌های مدنی می‎شمارند.[1] اما چنان‌که صاحب تفسیر نمونه نگاشته‎، پیوند نزدیک محتواى دو سوره‎ی «ضحی و شرح» چیزى نیست که شک و تردیدپذیر باشد.[2]

این سوره، موافق همه‎ی روایات موجود در روایات مسند، غیرمسند، و جداول ترکیبی دانشمندان برای شناسایی ترتیب نزول سوره‎ها، دوازدهمین سوره‎ی نازل‎شده، پس از سوره‎ی ضحی و پیش از سوره‎ی عصر واقع شده است. دراین‎میان، تنها ابن‌ندیم سوره‎ی شرح را در ردیف نهم،

شناسه سوره ضحی در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره براساس کلمات آیه‎ی اول آن، به «الضحی» و «والضحی» نام‎گذاری شده است. بیش‎تر مفسران و دانشمندان علوم قرآن معتقدند که سوره‎ی ضحی، مکی است، هرچند برخی در مکی یا مدنی بودن آن تردید دارند.[1] این سوره در هفت مورد از جداول ترتیب نزول مسند، در ردیف یازدهم، پس از سوره‎ی فجر و پیش از سوره‎ی انشراح قرار دارد. در روایات منقول در تاریخ یعقوبی و المقدمتان، و هم‎چنین در ردیف 4 و 5 جدول روایات غیرمسند شهرستانی، سوره‎ی ضحی، سومین سوره‎ی نازل‎شده است. البته ردیف اول تا سوم از جدول شهرستانی، همانند روایات مشهور جداول مسند است. این نقل در مقدمه‎ی سوره‎ی مزمل بررسی و ضعیف شمرده شد؛ به‎خصوص توجه دادیم که مضامین سور‎ی ضحی، از جریان عادی و مستمر نزول قرآن چنان یاد می‎کند که گویا مشرکان بهانه‎گیر نیز از این امر اطلاع داشتند و لذا به‎خاطر تأخیر موقتی که در نزول قرآن بر حضرت پیامبر6 ایجاد شد، وی را مورد استهزا قرار دادند که پروردگارش با وی قهر کرده و او را به‎حال خود گذاشته است. طبیعی است که این اتفاق، نیاز به فاش بودن رویه‎ی نزول قرآن، برای این بهانه‎گیران دارد. این مطلب، نزول قابل توجهی از سوره‎ها را ایجاب می‎کند که با نزول در رتبه‎ی سوم سازگار نیست. در جدول ابن‎ندیم نیز هرچند سوره‎ی ضحی پس از سوره‎ی فجر قرار دارد، سوره‎ی پس از آن لیل است. این قول نیز

شناسه سوره فجر مکی 10  در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی استاد بهجت پور

 

مفسرین و علمای علوم قرآن، برای این سوره فقط نام «الفجر» را ذکر کرده‌اند. دلیل این نام‎گذاری، وجود کلمه‎ی «الفجر» در اولین آیه‎ی سوره است. سوره‎ی فجر به‎اتفاق دانشمندان علوم قرآن، مکی است. این سوره در روایات مسند ده‎گانه، و قریب به اتفاق روایات غیرمسند و تمام جدول‌های ترکیبی، در ردیف دهم، پیش از سوره‎ی ضحی و پس از سوره‎ی لیل قرار دارد، به جز روایت ابن‎ندیم که طبق آن، سوره‎ی فجر پس از سوره‎ی عصر و پیش از سوره‎ی ضحی قرار دارد.

طبق روایات متعدد ترتیب نزول، خدای متعال در سوره‎ی لیل، شقاوت‌پیشگان را به گرفتاری در آتش هشدار داد و خویشتن‌داران را، نجات یافتگان دانست. در آن‎جا فرمود که افرادی که نیکی‎ها را تکذیب می‎کنند و از آن روی‎گردانند، در شیبی قرار می‎گیرند که به‎سمت سختی‎ها می‎رود. در سوره‎ی فجر سرانجام اقوامی چون عاد، ثمود و فرعونیان را ذکر می‎کند که در تکذیب نیکی‎ها، سرکشی و روی‎گردانی، کارشان به سختی عذاب، و تنبیه در دنیا ختم شد. نیز در سوره‎ی لیل، اهل بخل را کسانی شمرد که اهل آتشند، و متقیان را اهل بخشش و انفاق و اهل جلب رضایت پروردگار معرفی کرد. در سوره‎ی فجر از تحققِ ‎بخشی از سختی‎هایی که متوجه اهل بخل است، خبر می‎دهد و سخت شدن معیشت آن‎ها را، محصول رفتار نادرست مالی آن‎ها می‎شمرد؛ کسانی که نه تنها خود بخیلند، بلکه حتی به زبان بر سیر کردن شکم‎های گرسنه، ترغیب نمی‎کنند، ثروتشان را با چپاول ارث نزدیکان خود، و حرص بر جمع مال، به‎دست می‎آورند. سپس سخت‌ترین عذاب‌ها و بسته شدگی بدن‎هایشان را در رستاخیز جزای آنان اعلام می‎کند. هم‌چنان که نفس‌های مطمئنه را اهل بهشت و رضوان قطعی الهی می‎شمرد؛ رضوانی که در سوره‎ی لیل وعده آن را داده بود.: )إِلا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَی * وَلَسَوْفَ یَرْضَی(. بنابراین، سوره‎ی فجر، مصداقی از تحقق نقش پروردگار بر تسهیل آسانی و تسهیل عسر به انسان‎ها می‎باشد؛ آسانی و سختی‎هایی که موجباتش را اعمال خود انسان‎ها فراهم کرده است.

اما بنابر نقل ابن‎ندیم نظامی سازوار بین دو سوره وجود ندارد. خدای متعال در سوره‎ی عصر،

شناسه سوره اعلی (مکی 8) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

این سوره با نام‌هایی چون «اَعْلَی»، «سَبِّحْ»، و «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی» نام‌گذاری شده است. این اسامی به‎دلیل وجود تعابیری است که در آیه‎ی ابتدایی سوره قرار دارد. بیش‎تر دانشمندان تفسیر، معتقدند که این سوره مکی است، اما گروهی در مکی بودن تمام سوره یا برخی از آیات آن تردید کرده‌اند. دلیل این گروه،

شناسه سوره تکویر (مکی 7) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

برای این سوره نام‌هایی چون «تکویر»، «إذا الشمس کوّرت»، و «کوّرت» یاد شده است. این اسامی‌ به‎مناسبت تعبیرهایی است که در آیه‎ی ابتدایی آن وجود دارد. به‎اتفاق همه‎ی مفسران و اندیشمندان علوم قرآن، سوره‎ی کوّرت، مکی و هفتمین سوره‎‎ی نازل‎شده است که پس از سوره‎ی مسد و پیش از سوره‎ی اعلی قرار دارد. این مطلب را تمام روایت‌های مسند، غیرمسند و جداول ترکیبی یاد‎شده در مقدمه، تأیید می‌کنند. سوره‎ی تکویر در ترتیب مصحف رسمی، در جزء سی‌ام قرآن، ردیف هشتاد و یکم، پس از سوره‎ی عبس و پیش از سوره‎ی انفطار واقع شده و 29 آیه دارد.

شناسه سوره مسد (مکی 6) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

به‎مناسبت تعبیرهایی که در ابتدا و انتهای سوره‎ی مسد آمده، این نام‎ها بر آن سوره گذاشته شده است: «تبت»، «أبی‎لهب»، «المسد»، «اللهب» و «تبت یدا أبی‎لهب».

این سوره به‎اتفاق همه‎ی دانشمندان علوم قرآن و تفسیر، مکی است. بنا بر تمام جدول‌های مسند و غیرمسند و ترکیبی، ششمین سوره،‎ پس از سوره‎ی حمد و پیش از سوره‎ی تکویر، بر پیامبر اکرم6 نازل ‌شده است.

این سوره در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی‌ام قرآن، ردیف صد و یازدهم، پس از سوره‎ی نصر و پیش از سوره‎ی اخلاص قرار دارد و مشتمل بر پنج آیه است.

شناسه سوره حمد (مکی 5) در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

 

سوره‎ی حمد، نام‌های زیادی ازجمله «فاتحة الکتاب»، «سبع المثانی»، «أمّ الکتاب»، «أمّ‎القرآن»، «السبع»، «المثانی»، «الصلاة»، «الحمد»، «القرآن العظیم»، «الشفاء»، «الرّقیة»، «الأساس»، «الوافیة»، «الکافیة»، «الکنز»، «الشکر»، «الثنا»، «التفویض»، «الدعاء»، «النور»، و «التعلیم» دارد. درباره‎ی وجه این نام‌گذاری‎ها، بحث‌های مفصلی در تفاسیر آمده. در این‎جا علت چهار نام‎گذاری مشهورتر را بررسی می‎کنیم:

الحمد: این نام، به‎مناسبت نام «الحمد» در دومین آیه‎ی سوره: «الحمد لله رب العالمین» به‎کار رفته است.

أمّ‌الکتاب: عرب هر چیزی که مقدم بر دیگران، و دارای توابعی باشد، أم می‌گویند. چون محتوای سوره که تنظیم رابطه‎ی انسان با خداست، مقدم بر دیگر روابط انسان، یعنی رابطه با خود، دیگران، و هستی است، سوره را ام الکتاب نامیده‎اند. برخی دیگر «أم» را به‎معنی اصل هر چیزی دانسته و گفته‎اند چون این سوره، اصل قرآن است، به آن أمّ الکتاب گفته شده است. برخی اظهار داشته‎اند که چون تمام آن‎چه در سوره‌های دیگر قرار دارد، در این سوره هست، به آن امّ‌الکتاب می‌گویند.[1] این دیدگاه اگر اشاره به رابطه‎ی اجمال و تفصیل میان مطالب سوره‎ی حمد با دیگر سوره‎های قرآن دارد، محل تأمل، بلکه غیرقابل پذیرش است؛ اما اگر مراد، آن باشد که ریشه‎ی تمام آن‎چه در قرآن آمده، به پذیرش رابطه‎ی انسان با خدا باز می‎گردد، که از سه موضوع توحید بندگی، توحید استعانت و تقاضای راهنمایی از پروردگار ریشه گرفته، مطلب درستی است.

سبع المثانی: این نام، از آیه‎ی هشتاد و هفتم سوره‎ی حجر: «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی‏ وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ» گرفته شده است. سوره‎ی حمد را سبع دانسته‎اند، زیرا با شمارش «بسمله» دارای هفت آیه می‎شود و قرآن را مثانی گفته‎اند، زیرا یک‎بار بر جبرئیل، و یک‎بار به‎شکل تدریجی بر پیامبر اکرم6 نزول داشته است. یا مطالب و محتوایش تکرار می‎شود تا تأثیر تربیتی آن بالا رود. سوره‎ی حمد را نیز «سبع المثانی» خوانده‎اند، زیرا این سوره در هر نماز، دوبار خوانده می‌شود.

فاتحة الکتاب: نامیدن سوره‎ی حمد به فاتحة الکتاب می‌تواند به چند دلیل باشد: 1. قرآن با آن آغاز می‌شود. 2. برخی ادعا کرده‎اند که این سوره، نخستین سوره‎ی نازل‎شده بر پیامبر اکرم6 است. (بررسی می‎شود) 3. اولین سوره‎ای است که در نماز تلاوت می‎شود. 4. در مقام تعلیم‎، ابتدا از این سوره استفاده می‎شود.

این سوره به اتفاق همه‎ی دانشمندان علوم قرآنی، مکی، و پنجمین سوره‎ی نازل‎شده بر پیامبراکرم6، پس از سوره‎ی مدثر و پیش از سوره‎ی مسد است. مطابق جدول‎های مسند یادشده در مقدمه‎ی تفسیر، در سند ابوصالح از ابن‎عباس (ردیف ششم) و جابر بن زید (ردیف دهم) این سوره پنجمین سوره‎ی نازل‎شده است. امّا در جدول جابر بن‎زید، شاگرد ابن‎عبّاس که جدول او را گزارش کرده است، و جدول‌های ترکیبی، این سوره در ردیف پنجم پس از سور‎ه‎ی مدثر و پیش از سور‎ه‎ی مسد قرار دارد.

در برخی روایات ترتیب نزول، سوره‎ی حمد نیامده است که از این قرارند: سندهای عطا از ابن‎عباس به‎نقل از مجمع (ردیف 2 جداول مقدمه)، عطا از ابن‎عباس المقدمتان (ردیف 3)، و عطا از ابن‎عباس به نقل از فضائل القرآن (ردیف 4)، سند مجاهد از ابن‎عباس یا عکرمه و حسن (ردیف 6)، سند عکرمه یا ابوصالح از ابن‎عباس (ردیف 7) و تلفیقی الفهرست (ردیف 8). این سوره، از جدول‎های غیرمسند، در چهار سند اول ذکر نشده است. در جدول‎های ترکیبی هم فقط مرحوم معرفت و الازهر مصر آن را ذکر کردند و در جدول زرکشی و خازن نیامده است. جدول ابن‎عباس نامی از آن به‎میان نیاورده و در مصحف ابن‎مسعود، این سوره وجود نداشته است. ظاهراً دلیل حذف سوره‎ی حمد از این جدول‎ها، این است که سوره‎ی حمد را عدل و برابر قرآن شمرده‎اند و به‎دلیل عظمتش، در ضمن سوره‎ها به‎حساب نیاورده‎اند.

برخی از دانشمندان بر این اعتقادند که سوره‎ی حمد، اوّلین سوره‎ی نازل‌شده است. شواهدی که ایشان بر این ادعا آورده‌اند، چنین است:

1. پیامبر اکرم6 فرمودند: «لَاصَلَاةَ اِلَّا بِفَاتِحَةِ الکِتَابِ؛[2] هیچ نمازی بدون فاتحة الکتاب، نماز نیست. روشن است که پیامبر9 از نخستین ایام رسالت، نماز می‎خواندند؛ پس این سوره باید پیش از دیگر سوره‎ها، حتّی پیش از سوره‎ی علق نازل ‌شده باشد.

2. این سوره در روایات رسیده از پیامبر اکرم6، فاتحة الکتاب نامیده شده است و مراد از فاتحة الکتاب، آغاز وحی قرآن و کتاب آسمانی به این سوره، و به‎منزله‎ی کلید ورود به قرآن بوده است.

3. این سوره، نخستین سوره‎ای است که به‌طور کامل نازل شد. در اولین سال آغاز وحی، هرچند چهار سوره پیش از حمد نازل شد، هیچ‌کدام به‌طور کامل و یا یک‎مرتبه نازل نگشت.

به‎نظر می‎رسد که این شواهد، نمی‎توانند دلیل نخستین بودن سوره‎ی حمد در ترتیب نزول باشد؛ زیرا

شناسه سوره مدثر در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

مفسران و اندیشمندان علوم قرآن، برای این سوره، تنها نام «مدثر» را ذکر کرده، و علت این نام‌گذاری را، به‎کار رفتن نام مدثر در کلمات آغازین سوره دانسته‌اند.

این سوره، به گواهی تمام روایت‌های ترتیب نزول و دانشمندان علوم قرآن، مکی است؛ هرچند برخی در مکی بودن تمام سوره تردید کرده و آیات 31 تا انتهای آن را مدنی شمرده‎اند،[1] اما محتوای آیات، به شرحی که در توضیح محتوای سوره خواهد آمد، نشان می‌دهد که تمام سوره در مکه نازل‌ شده است.

سوره‎ی مدثر در تمام روایت‌های مسند، غیرمسند و جداول ترکیبی، چهارمین سوره‎ی نازل‎شده بر پیامبر اکرم9 است. پیش از آن، سوره‎ی مزمل و پس از آن، سوره‎ی حمد فرو آمد. تنها در روایت منسوب به امیر مؤمنان7، این سوره بر سوره‎ی مزمل، مقدم است که توضیح آن در شناسه‎ی سوره‎ی مزمل گذشت. برخی روایات اهل سنت، سوره‎ی مدثر را اولین سوره‎ی مکی دانسته‌اند،[2] لکن این ادعا علاوه بر

شناسه سوره مزمل در ویراست جدید جلد اول

 

مفسران و علمای علوم قرآنی، برای این سوره، تنها نام «مزمّل» را ذکر کرده، و علت آن را وجود لفظ «اَلمُزَّمِّل» در آیه‎ی اول سوره دانسته‌اند. این سوره به گواهی تمام  روایات ترتیب نزول و دانشمندان علوم قرآن، مکی است؛ هرچند برخی در مکی بودن تمام سوره، تردید کرده‌اند،[1] اما محتوای آیات به‎خوبی نشان می‌دهد که این سوره در مکه نازل شده است.[2] سوره‎ی مزمل، در غالب روایت‎های ترتیب نزول، سومین سوره، و پس از سوره‎ی قلم و پیش از سوره‎ی مدثر قرار گرفته است. در روایت منسوب به امیرمؤمنان علی7، سوره‎ی مدثر بر سوره‎ی مزمل مقدم است؛ لکن به‎نظر می‌رسد که این تقدم، وجهی نداشته باشد؛ زیرا:

1. محتوای آیات 1تا 5 سوره‎ی مزمل از برنامه‎ی تربیتی ویژه‎ای جهت آمادگی پیامبر اکرم6 برای دریافت قرآن ازسوی خدا دلالت دارد، درصورتی‎که در سوره‎ی مدثر، از برخورد ولید بن‎مغیره با آن حضرت6 پس از شنیدن آیاتی از قرآن گزارش می‌شود. به عبارت روشن‎تر، دریافت وحی قرآنی و واکنش ولید، هنگام قرائت آن از جانب پیامبر اکرم6، در سوره‎ی مدثر روایت شده است.

2. هرچند واژه‎ی «تزمّل» و «تدثّر» هر دو به‎معنی پیچیده شدن در لباس، ملحفه یا گلیم است، اما برخی لغت‌دانان معتقدند که استعمال تدثّر در لباس رویین و رسمی است[3] و محتوای آیات در هر دو سوره نیز، به این نکته اشاره دارد؛ چنان‌که خدای حکیم، پیامبر اکرم6 را با واژه‎ی «مُزَّمِّل» به خروج از رخت‎خواب و بیداری شبانه، دعوت می‌کند، اما برای فرمان به قیام برای انذار و اعلام خطر به مردم از واژه‎ی «مُدَّثِّر» بهره می‌برد. بنابراین نیکوست که سوره‎ی مزمل که برنامه‎ی آماده‎سازی است، مقدم بر سوره‎ی مدثر باشد.

در روایت‎های یعقوبی و صاحب المبانی نیز، سوره‎ی ضحی پس از سوره‎ی قلم قرار دارد، که این نظر نیز درست نیست؛ زیرا در سبب نزول سوره‎ی ضحی ـ چنان‌که خواهد آمد ـ گفته‌اند:

شناسه سوره قلم در تفسیر همگام با وحی ویراست جدید به همراه داوری جداول و ...

 

وجود کلمه‎های « ن»، «القلم»، و «نون و القلم» در آیه‎ی اول سوره‎ی مبارکه‎ی قلم، باعث نام‎گذاری این سوره به همین نام‎ها شده است. سوره‎ی قلم در مکه فرو آمده است. برخی به‎نقل از ابن‎عباس و قتاده، بخشی از سوره را مدنی دانسته‎اند؛ به این ترتیب: از ابتدای سوره تا آیه‎ی 16 را مکی، و از آیه‎ی 17 تا آیه‎ی 33 مدنی، از آیه‎‎ی بعد تا آیه‎ی 47 مکی و از آیه‎ی 48 تا انتهای سوره مدنی.[1] ولی این گزارش نمی‎تواند درست باشد؛ محتوای سوره از انسجام و یک‎پارچگی نزول، و مکی بودن تمام سوره حکایت دارد. علت استثنایی شمردن آیات 16 تا 33 روشن نیست! در آیه‎ی شانزدهم با تهدید افرادی مواجه هستیم که آیات الهی را تکذیب، و آن‎ها را اسطوره و غیرواقعی قلمداد می‎کنند. آیه‎ی هفدهم به پیوستگی داستان اصحاب باغ با افراد تکذیب‎کننده‎ی آیات الهی تصریح می‎کند؛ چند برادر که پس از مرگ پدر مسیحی و مؤمنشان بنا را بر اجرا نکردن حکم الهی درباره‎ی دادن سهم فقرا از درآمدهای حاصل از چیدن میوه‎ی باغ گذاشتند و خدای متعال به‎همین جهت آن‎ها را تنبیه کرد. پایان داستان (آیه‎ی 33) با اشاره‎ی دوباره به تکذیب‎کنندگان آیات الهی در زمان پیامبر6، بیان می‎کند که تنبیه در دنیا، پایان عذاب تکذیب‎کنندگان آیات الهی نیست؛ بلکه عذاب بالاتر در رستاخیز، منتظر آن‎ها میباشد: «کَذلِکَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ». از‎این‎رو، پیوستگی آیات 16 تا 33 با آیات پیش از آن قابل انکار نیست.

استثنا شدن آیات 47 تا انتهای سوره و الحاق آن‎ها به آیات مدنی نیز وجهی ندارد؛ در آیات پیش از آیه‎ی 47، پیامبر اکرم6 درباره‎ی بی‎دلیل بودن مواضع مجرمان علیه دعوت وی توجیه می‎شود. سپس به‎عنوان جمع‎بندی مباحث سوره، توجیه می‎شود که نباید دربرابر چالش‎هایی که تکذیب‎کنندگان با وی دارند، از انجام وظیفه سر باز زند و باید بداند که موضع خشم جریان معاند با وی، تا زمانی که از توحید و قرآن ذکر می‎شود، ادامه خواهد داشت. درصورتی‎که آیات انتهایی سوره، بعدها و در مدینه نازل شده باشند، سوره به فرجام نرسیده و مباحث سوره عاقبتی روشن ندارد. علامه طباطبایی; نیز در این‎باره نوشته‎اند: «سیاق آیات با سوره‌های مکی سازگاری بیش‎تری دارد.»[2]

به شهادت تمام روایات ترتیب نزول، اعم از مسند و غیرمسند و جداول ترکیبی، دومین سوره‎ی نازل‎شده بر پیامبر9، سوره‎ی قلم است و پس از سور‎هی علق و پیش از سوره‎ی مزمل جای دارد. ابن‎عاشور در تفسیر التحریر و التنویر به استناد روایتی از عایشه و جابر بن‎عبدالله، سوره‎ی مدثر را دومین سوره‎ی نازل‎شده بر پیامبر اکرم9 می‌داند،[3] این گفته‎ی ابن‎عاشور به‎منظور جمع میان این روایت با روایت جابر بن‎زید شاگرد ابن‎عباس است. جابر بن‎زید اظهار می‎دارد که به ترتیب سوره‎های علق، قلم، مزمل و سپس مدثر نازل شده‎اند. ابن‎عاشور از روایت جابر بن‎زید نزول سوره‎ی علق را قبول دارد و از روایت جابر بن‎عبدالله و عایشه، نزول سوره‎ی مدثر را پذیرفته است و درنتیجه، سوره‎ی مدثر را سوره‎ی دوم شمرده است. وی با اعتقاد به این‎که در سال‎های دعوت پنهانی رسول الله6، قرآن بر وی نازل نمی‎شد، چنین جمع می‎کند که در ابتدای رسالت، سوره‎ی علق نازل شده، پس از آن، سه سال دعوت پیامبر6، پنهانی بود و در این دوره هیچ سوره‎ای نازل نشد تا آن‎که دعوت وی آشکار شد و سوره‎ی مدثر فرو آمد. با این حساب، ترتیب سوره‎های قلم و مزمل را که در روایت جابر بن‎زید بود را نادرست تلقی کرده است. به این دیدگاه ابن‎عاشور چند اشکال وجود دارد:

 1. جمع ایشان از روایات اولین سوره‎های نازل‎شده، بر پایه‎ی پذیرش تقسیم رسالت پیامبر6 به پنهانی و آشکار است. اما می‎توان این دعوت پنهانی را مربوط به

شناسه سوره علق در ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی

 

مشهورترین نام این سوره، «علق»، و برگرفته از آیه‎ی دوم آن است. نام‌های دیگر آن «إِقرَأ بِاسمِ رَبِّک»، «إِقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَق»، و «إِقرَأ» به‎مناسبت آیه‎ی اول، و «اَلتَّعلِیم» به‎مناسبت آیه‎های چهارم و پنجم است.

دانشمندان علوم قرآن، بر مکی بودن سوره‎ی علق توافق دارند و غالب ایشان آن را نخستین سوره‎ی فرو آمده بر پیامبر9 می‎دانند. براساس تمام روایت‎های مسند، غیرمسند و جداول ترکیبی پیش‌گفته در مقدمه، این سوره در رتبه‎ی نخست نزول، و سوره‎ی قلم در رتبه‎ی بعدی نزول قرار دارد و بیش‎تر مفسرین بر این باورند که رسالت پیامبر6، با این سوره آغاز شد؛ لکن روایتی که المقدمتان از سعید بن مسیب، از امام علی7 نقل می‎کند، سوره‎ی حمد را سوره‎ی اول قرار داده، و برخی نیز قائل به این نظر هستند؛[1] اما نظر درست آن است که سوره‎ی حمد به‎عنوان بخشی از قرآن کریم، پس از این زمان فرود آمد که توضیح آن در سوره‎ی حمد خواهد آمد. برخی نیز با استناد به روایتی از ابوسلمه از جابر بن عبدالله انصاری، قائلند که سوره‎ی مدثر ابتدا نازل شده،[2] که این روایت، ظهور یا صراحتی در نخستین بودن سوره‎ی مدثر ندارد و گزارشی از حوادث پس از آغاز جریان وحی در غار حرا میدهد و با روایات دیگری که درکنار همین روایت آمده، ناسازگار است و چنان‎چه در تفسیر سوره‎ی مدثر خواهد آمد، محتوای این سوره نیز، بیانگر خلاف این مدعاست.

نزول یک‎پارچه سوره‎ی علق نیز از دیگر موضوع‎های مهم این سوره است. برخی به‎دلیل وجود آیات نهم تا چهاردهم، که در آن به

نرم افزار همگام با وحی به بازار نشر عرضه شد.

این نرم افزار شامل 6 جلد تفسیر همگام با وحی و کتاب شناختنامه تنزیلی و آثاری از پژوهشگران موسسه تمهید به همراه ارائه 38 قطعه صوت در ارتباط با مباحث نظری تفسیر تنزیلی در بخش نگارخانه می باشد. 

از ویژگیهای این نرم افزار بهره مندی از موتور جست و جوی پیشرفته نور، با قابلیتهای اولویت دهی پیشرفته به پاسخ ها، امکان پالایش نتایج جست و جو بر اساس کتاب، پدیدآور و زبان، انعطاف در برابر پیشوند و پسوند کلمات، امکان محدود کردن جست و جو به آیات، روایات، و اشعار موجود در متون

ـ متن قرآن کریم به همراه ترجمه و امکان جست و جو در آیات

ـ ارتباط واژگان متون برنامه با چند دوره لغت نامه، با امکان دسترسی به ریشه و مشتق کلمات

ـ دسترسی به ابزار پژوهنگار جهت یادداشت برداری از کتب برنامه و ساماندهی آنها

ـ قابلیت انجام میز پژوهشی جهت انجام و ثبت پژوهش های مخاطبان

ـ امکان به روز رسانی برنامه و ارسال نظر توسط کاربر

از دیگر ویژگی های این نرم افزار


با سلام

چند خبر پیرامون تفسیر تنزیلی:

به اطلاع می رساند:

1. به علت کرونا و تعطیلی مدارس علمیه و مراکز تخصصی و دانشگاه ها در قم و نیز ممنوع بودن هرگونه نشست علمی به جهت پیشگیری از شیوع کرونا، نشست علمی استاد یوسفی غروی که قرار بود امشب برگزار گردد، به فصل بعد انتقال یافت.

2. به حمد الله ویراست جدید جلد اول تفسیر همگام با وحی استاد بهجت پور، در انتهای مرحله ویراستاری قرار دارد و ان شاء الله ویراستاری آن تا نیمه اسفند پایان می پذیرد.

3. استاد بهجت پور که حدود سه ماه است که ویراست جدید جلد دوم را شروع نموده اند، سوره مرسلات (سوره سی و سه نزول) را هفته قبل به اتمام رساندند و به سوره قاف رسیدند.

4. فیش برداری سوره ها در جلد نهم ادامه دارد. به حمدالله فیش برداری سوره ها تا سوره نوح (71 نزول) تمام شده است و ان شاء الله تا نیمه اول سال آینده،

25. سورۀ قدر

این سوره به مناسبت کلمات به کار رفته در آیة اول سوره "قدر"، "لیلۀ‌القدر"، و "انا انزلناه فی لیلۀ‌القدر" نامیده شده است.

دربارۀ مکی یا مدنی بودن سوره، میان مفسران اختلاف است. ریشۀ مسئله به ماجرای خوابی که پیامبر9 دربارة بالا رفتن بوزینه­ها (بنی امیه) از منبرش داشته­اند، باز می­گردد؛ اما باید توجه داشت، روایت شأن نزولی که خواب پیامبر اکرم9 را مبنی بر غصب منبر بیان می‌کند، شاهد مدنی بودن سوره نیست؛ زیرا امکان دارد این رؤیای صادق، سال‌ها قبل از هجرت به مدینه اتفاق افتاده باشد، که تعبیرش چندین سال بعد ظاهر شود؛ چنان‌که حضرت یوسف7 چند دهه قبل از رسیدن به مقام وزارت در مصر، خواب برگزیده شدنش و تمام کردن نعمت الهی بر خود و خاندان یعقوب را دید.[1] صِرف وجود منبر، دلیل بر مدنی بودن خواب پیامبر اسلام9 نیست. آری، برخی روایات، به چُرت حضرت9 بر منبر تصریح دارد، که مؤید مدنی بودن این خواب است؛ لکن نیاز به بررسی سند دارد. به علاوه‌، قراین تطبیقی بودن آن زیاد است؛ چنان‌که در تفسیر نمونه به این مطلب اشاره شده است.[2]

افزون بر آن‌که در تمام جداولی که نام این سوره آمده جزء سوره‌های مکی شمرده شده است. جداول مسند و ترکیبی، ردیف این سوره را بیست و پنجم، پس از سورة عبس و پیش از سورة شمس دانسته‌اند. جدول کتاب المقدمتان نیز سورۀ نازل‌شدۀ پس از قدر را سورة فجر دانسته است.

سورۀ قدر در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی ام قرآن، در ردیف نود و هفتم، بعد از سورة علق و قبل از سورۀ بینه قرارگرفته است و پنج آیه دارد.

مقصود سوره

توجه دادن پیامبر9  به نقش پروردگار عالم از جهان غیب در تعیین و فروفرستادن  مقدرات مهم هستی و انسان، و زمان نزول مقدرات.

محتوای سوره

پروردگار متعال، در آغاز برای نشان دادن عظمت شب قدر اعلام می‌کند، قرآن از جانب وی در شب قدر نازل شد. سپس پیامبر اکرم9 را مخاطب قرار می‌دهد و او را از ارزش و اعتبار این شب و نزول همۀ مقدرات در آن آگاه می‌کند.

ارتباط سوره

پروردگار متعال از آغاز نزول قرآن برنامۀ تغییر و اصلاح جامعۀ عصر نزول را در دستور کار قرار داد؛ پیامبر9 در اردوگاه شرک خیمه زد و به عنوان سخنگوی پروردگار با رویکردی انذاری به آسیب شناسی باورها و رفتار جامعه پرداخت.  بخش مهم، تحول در بینش مردم به تغییری ربط دارد که در نگاه آنها به نقش غیب و مشخصاً پروردگار متعال بر هستی و زندگی دنیوی و جهان ماده  اتفاق می افتد. از سوره علق یعنی اولین سوره نازل شده  این نقش تبیین می شد و به تدریج ابعادی از آن در سوره های مختلف بیان می شد. پس از سورۀ کافرون (مکی18) و اعلان برائت رسمی از معبودان، دین و آیین مشرکان و جدا کردن خود از صف آنان و آغاز رسمی و صریح اصلاحات دینی ، تبیین این نقش‌ها پر رنگ‌تر مطرح شد. در سورۀ فیل (مکی19)

کد خبر: ۳۸۷۷۰۷۸
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۱:۵۴
حجت‌الاسلام بهجت‌پور بیان کرد:
گروه حوزه‌های علمیه ــ نویسنده تفسیر همگام با وحی با بیان اینکه در روش تفسیر ترتیب نزول نمی‌خواهیم تاریخ را بدانیم، تأکید کرد: در این روش می‌خواهیم روش‌های تحول جامعه را بفهمیم و اینکه چگونه جامعه را از لحاظ فرهنگی متحول کنیم.

هدف تفسیر تنزیلی، فهم روش تحول جامعه از قرآن است/ کجروی بازرگان در تفسیر تنزیلیبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت‌پور، پنجشنبه، ۱۷ بهمن‌ماه، در مراسم افتتاحیه دوره تربیت پژوهشگر تفسیر تنزیلی با بیان اینکه وظیفه مفسر آن است که مراد جدی خداوند متعال را کشف کند، گفت: روش‎های مختلفی برای این هدف ایجاد شده است؛ برخی روی بلاغت و ادبیات، برخی روی سنت صحابه و تابعین و برخی هم روش تفسیر قرآن به قرآن را برای کشف مراد جدی خدا به کار برده‌اند.

بهجت‌پور با اشاره به رشد دانش‌های فقهی، فلسفی، شهودی، علوم انسانی و ... اضافه کرد: هرکدام از این دانش‌ها بابی را روی فهم بشر باز کرد، ولی تمرکز بر روی تفسیر ترتیبی بود و همه هم می‌دانیم این نوع روش به رغم اهمیت و ارزش آن همان ترتیب نزول قرآن نیست.

وی افزود: همیشه خودمان را توجیه کرده‌ایم که مخالفتی با این چینش قرآن صورت نگرفته است لذا کسی به روش دیگری نمی‌اندیشید تا اینکه در دو سه قرن اخیر، تفسیر موضوعی مطرح شد؛ حدود یک قرن اخیر این مسئله رواج یافته که اگر ما دنبال نظام‌سازی هستیم باید نظام اصلی قرآن را کشف کنیم.

مدیر حوزه‌های علمیه خواهران با بیان اینکه برای بحث کشف نظام قرآن، موضوع علم تاریخگذاری نزول آیات قرآن عمدتا از سوی مستشرقان بیان شد، تصریح کرد: اتفاقات انجام شده در غرب به رغم اینکه خیال می‌کردند کاری بر ضد دین انجام می‌دهند ما را بیدار کرد؛ مستشرقان با طرح علم کرونولوژی، بحث تاریخ‌گذاری را پیش کشیدند؛ کسانی مانند نولدکه تحقیقاتی در این زمینه داشتند و تقسیم‌بندی‌های چهارگانه‌ای هم انجام دادند. در این دوره تعدادی از مسلمین دنبال این رفتند که تفسیر قرآن را بر این اساس بنگارند.

نویسنده تفسیر تنزیلی همگام با وحی بیان کرد: در میان اهل سنت کسانی مانند ملاحویش آل غازی، دروزه، حسن حبنکه میدانی، جابر العامری تفاسیری را به ترتیب نزول نوشتند؛ در میان شیعه مسئله به این سادگی مطرح نشد؛ مثلاً وقتی مقدمه بیان المعانی را می‌بینیم آورده که چون تفسیر مولا علی(ع) براساس تفسیر نزول بوده او هم این کار را کرده است.

وی بیان کرد: دروزه گفته است که چون تعدادی از مفتیان الازهر مصر به من گفتند که ایرادی ندارد که تفسیر ترتیب نزولی بنویسند، من به این روش رو آوردم؛ جابرالعامری هم می‌گوید که تاریخ و سیره را این طوربهتر می‌فهمیم، اما شیعه به این سادگی وارد تفسیر به ترتیب نزول نشد.

کجروی بازرگان در تفسیر تنزیلی

مدیر حوزه علمیه خواهران با بیان اینکه علامه طباطبایی روش تنزیلی را روش خوبی می‌داند که تاریخ و سیره را به ما می‌فهماند، اما در نظر او چیز مهمی نیست، اظهار کرد: شاید از موفق‌ترین افراد در این مدل، کار بازرگان بود؛ او مهندس بود و ارادتی هم به قرآن داشت، ولی در این مسیر کجروی پیدا کرد؛ زیرا معیار و ملاک مستشرقین در این مسیر را پیمود و دو سه جلد تفسیر با عنوان پا به پای وحی نوشت؛ او سراغ آیات رفت و طول موج آیات و ... را مطرح کرد، در حالی که شرق‌شناسان هم تا این حد کجروی نکردند.

بهجت‌پور افزود: طبرسی جدول ترتیب نزول سوره‌ها را تا سوره انسان بیان کرد؛ بعدها هم برخی دانشمندان ما گرفتار پیچی شدند و در زمین شرق‌شناسان بازی کردند و به سمت تاریخ‌گذاری رفتند. آیت‌الله معرفت تفاسیر به ترتیب نزول را بیان و از آنان به علت رفتن مسیر اشتباه انتقاد کردند؛ جلال الدین فارسی هم ترجمه‌ای از قرآن با مقدمه‌های مختلف بر هر بخش نوشت؛ العامری هم تقریباً شبیه او عمل کرده است.

زمان در تفسیر ترتیب نزول مطرح نیست

وی افزود: بنده وقتی این کار را شروع کردم، مسیری را طی کردم که باید این مسیر به گونه‌ای باشد که فواید این سبک را نشان دهد و منطقی را بیان کنم که بازی کردن در زمین دیگران نیست، لذا باید ادبیات این علم تولید می‌شد. در این منطق، تفسیر بر اساس زمان نزول مطرح نیست، بلکه ترتیب نزول سوره‌ها مهم است؛ چون به دنبال فهم تحول اجتماعی و تربیتی هستیم لذا زمان مهم نیست.

بهجت‌پور با بیان اینکه نمی‌خواهیم تاریخ را بدانیم بلکه می‌خواهیم روش‌های تحول جامعه را بفهمیم و اینکه چگونه جامعه را از لحاظ فرهنگی متحول کنیم، تصریح کرد:

در ذیل متن مصاحبه گروه حوزه های علمیه ایکنا با جناب آقای حاصلی ایرانشاهی از پژوهشگران موسسه تمهید و از شاگردان استاد بهجت پور را پیرامون کارکردها و فواید تفسیر تنزیلی می خوانیم. یادآور می شویم که جناب آقای حاصلی تز دکتریشان در دانشگاه، کاری ترتیب نزولی است.
گروه حوزه‌های علمیه ــ دانشجوی دکتری دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم با تشریح برخی کارکردها و فواید تفسیر تنزیلی تصریح کرد: هنگامی که با دغدغه کشف نگاه تحولی در پای درس درس قرآن کریم می‎نشینیم، تنها فهم قرآن به ترتیب نزول است که می‎تواند به این دغدغه پاسخ دهد.  

تفسیر تنزیلی؛ مناسب‌ترین روش برای تحول دینی در جامعهرحیم حاصلی ایرانشاهی، دانشجوی دکتری دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، در گفت‌وگو با ایکنا، در پاسخ به برخی انتقادات از کارکردها و فواید تفسیر تنزیلی، اظهار کرد: برخلاف دیدگاه برخی افراد مبنی بر اینکه «نکاتی که از روش تفسیر به ترتیب نزول قابل استفاده است، چیزی خارج از نکات قابل استفاده در روش تفسیر ترتیبی نیست»، باید بگوییم که حقیقت این است که این دیدگاه با نتایجی که از تفسیر تنزیلی با نگاه تفسیر همگام با وحی می‎بینیم، تأیید نمی‌شود‎؛ زیرا هنگامی که با دغدغه کشف نگاه تحولی در پای درس قرآن کریم می‎نشینیم، تنها فهم قرآن به ترتیب نزول است که می‎تواند به این دغدغه پاسخ دهد.

وی افزود: تفسیر تنزیلی با نشان دادن فرایند تحول جامعه مخاطب عصر نزول، به عنوان جامعه مدل و الگوی تحول، روش تحول دینی را به ما آموزش و نشان می‌دهد که چگونه نبی مکرم اسلام(ص) بر طبق آیه اول سوره ابراهیم مأمور خروج مردم از ظلمات به سمت نور به وسیله این کتاب شد، چگونه با آموزش تربیت‌مدار تدریجی روشمند قرآن، توانست جامعه‎ای بسازد که در سوره فتح (112 نزول) در آیه آخر از آنان چنین یاد شده است که «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ؛ محمّد(ص) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى‏بینى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است»(الفتح/29).

حاصلی ایرانشاهی اضافه کرد: این در حالی است که تفسیر ترتیبی مصحفی، چنین قابلیتی ندارد. قرآن کریم چه به صورت توقیفی تدوین یافته باشد و چه ترتیب آن به اجتهاد صحابه باشد، تأثیری بر کشف این روش ندارد؛ چرا که به طور قطع به تدریج و در طی 23 سال بعثت نبی مکرم اسلام(ص) نازل شده است.

نمونه‌ای از تحول دینی با تفسیر تنزیلی

این محقق با ذکر نمونه‌ای از کشف روش تحول دینی با توجه به سیر نزول قرآن کریم  با بیان اینکه این سیر پس از بررسی و تفسیر دقیق سوره‌های قرآن در سیر نزول با نگاهی که تفسیر همگام با وحی ارائه می‎دهد، حاصل می‎شود، تصریح کرد: خدای متعال، در طی مدت بیست و سه ساله نزول قرآن کریم، تجویزهای متعددی را نسبت به جامعه مخاطب داشته است تا به این وسیله تحول مورد نظر خود را در جامعه مخاطب ایجاد کند. این تجویزها، در سوره‌های مختلف پراکنده‎اند؛ اما نگاهی که حاصل تفسیر همگام با وحی استاد بهجت‌پور است، تسلسل این تجویزها و ارتباط هر کدام با دیگری را به خوبی برای مخاطب روشن می‎کند و این کار بزرگی است که تاکنون توسط هیچ مفسری انجام نشده است. با این روش، استنطاق از قرآن کریم وارد عرصه دیگری می‎شود و بخشی از سخن قرآن برای دغدغه‎مندان تحول، شنیده می‎شود.

وی اظهار کرد: برای مثال بر اساس سیر نزول قرآن کریم، تا زمان نزول آیه مکی «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ» (حجر/54) که مسلمانان به عنوان یک گروه دارای هویت خاص، در مقابل کفار قد علم می‎کنند و به عنوان یک گروه دارای هویت خاص، اعلام موجودیت می‎کنند، تعداد 54 سوره نازل شده است. در تفسیر تنزیلی با رویکرد تفسیر همگام با وحی، نشان داده می‎شود که بر اساس ظواهر آیات قرآن کریم، تا این زمان، چه اتفاقی افتاده و قرآن چه مسیری را برای مخاطبان خود تعیین فرموده که هم‌اکنون زمان اعلام موجودیت و جدایی صفوف مؤمنین از مشرکین رسیده است.

ارسالی// تفسیر تنزیلی؛ مناسب‌ترین روش برای تحول دینی در جامعه

حاصلی ایرانشاهی بیان کرد: با پی‎جویی این مسأله، می‎توانیم به یک روش الهی برای تحول در یک جامعه که دارای سطح معرفتی خاصی است، برسیم. با کشف این روش است که سیاست‌های تحولی قرآن همانند نسخ و انساء، معنا پیدا می‎کنند. حقیقت این است که با کشف این روش ما متوجه می‎شویم که در یک برنامه تحولی، از چه چیز باید شروع کرد، از چه چیز باید کوتاه آمد، از چه چیز نباید کوتاه آمد، چگونه باید با مخاطبان تحول برخورد نمود، و ثمرات دیگری که این بحث برای ما در مقام عمل به همراه دارد.

3 گروه مخاطب جامعه نزول

این پژوهشگر با مطالعات حقیر در سیر نزول جامعه مخاطب نزول، به سه دسته قابل تقسیم هستند، افزود:

هنجارسازی مفاهیم دینی راهی جز وحی ندارد/ کارکردهای تفسیر تنزیلی در مهندسی فرهنگی

تفسیر تنزیلیبه گزارش ایکنا، پس از انتشار مقاله استاد حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی ایازی در مورد تفسیر تنزیلی و لرزان دانستن پشتوانه علمی این تفسیر، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سلطانی، پژوهشگر و محقق و از شاگردان استاد عبدالکریم بهجت‌پور، نویسنده تفسیر همگام با وحی(تفسیر تنزیلی) همچنین از شاگردان حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی ایازی، به توضیحاتی در مورد این تفسیر، وجوه تمایز آن با تفاسیر دیگر و تفاوت‎ها و تمایز بین این سبک نوپدید تفسیری در ایران و در شیعه، با کارهای پیشین اهل تسنن که خارج از ایران در فلسطین و سوریه و مراکش و ... پرداخت.

وی همچنین مرز میان این سبک با نوع نگاه کسانی مانند مرحوم بازرگان و آقای جلال الدین فارسی در آغاز انقلاب تا  کسانی که در این اواخر از اساتید فاضل دانشگاه به تاریخ‌گذاری سوره‌ها علاقه‌مندند و آن را وجهه همت خود قرار داده‌اند را تبیین کرد.

سلطانی از آغازین روزهایی که حجت‌الاسلام بهجت‌پور در سال 80 کار تفسیر همگام با وحی را شروع کردند، در این مسیر 18 ساله، خط به خط در کنار تفسیر همگام با وحی و اعظم آثار دیگر استاد بهجت‌پور بوده و با تاریخ شکل‌گیری تفسیر همگام با وحی و تفاوت این تفسیر با تفاسیر ترتیبی مصحفی موجود و نیز تفاسیر تنزیلی دیگر به خوبی آشنا باشد. در ادامه مشروح این گفت‌وگو از نظر می‌گذرد؛

وی در این گفت‌وگو بیان کرد: استاد بهجت‌پور از همه کسانی که توجه به مباحث تفسیر تنزیلی  و سبک تفسیر همگام با وحی دارند قدردانی می‌کنند، ولی گویا ناقدین محترم ظاهراً همه منابع را دیده‌اند، الا تفسیر همگام با وحی و دیگر آثار استاد بهجت پور را.

سلطانی با اشاره به نظریه استاد بهجت‌پور در مهندسی فرهنگی که در مجله راهبرد فرهنگ شماره 27 که در پاییز 93 با عنوان روش کشف الگوی اسلامی مهندسی فرهنگی منتشر شده است، با طرح این سوال که آیا منتقدین این سبک تفسیری این مقاله را دقیق خوانده‎اند؟ ادامه داد: تفسیر همگام با وحی نه از سر تفنن و ... بلکه از سر یک ضرورت تولید شده است. نویسنده این تفسیر کسی است که خود سالیان سال از ابتدای انقلاب اسلامی در عرصه‌های مختلف مدیریت فرهنگی کشور در حوزه و دانشگاه و کف جامعه مشغول کار فرهنگی بوده و یک سوال ذهن ایشان را همیشه مشغول خود داشته است که ما برای انتقال فرهنگی باورهایمان چه باید بکنیم؟ ما چه باید کنیم که داشته‌های ایمانی جامعه را حفظ کنیم.

تفسیر همگام  با وحی از روی تفنن نیست

وی با بیان اینکه تفسیر تنزیلی دنبال پاسخ به سؤالاتی از این دست است که آیا ما می‎توانیم با بررسی مدل کار پیامبر(ص) در مکه و مدینه و کاری که ایشان در این 23 سال انجام داد، به یک الگو برسیم؟ اضافه کرد: بنده خود شاگرد استاد ایازی بوده‌ام و از ایشان بهره‌های علمی فراوان کسب کردم و هرگز خودم را در جایگاهی نمی‎بینم که بخواهم به عرایض استاد نکته یا نقدی بزنم اما کاش حضرت استاد افراد مختلفی را که با نگاه ترتیب نزولی به کار قرآنی پرداخته‌اند از هم جدا می‌کردند؛ بنده احساس می‌کنم که حضرت استاد، کتب استاد بهجت‌پور خصوصا جلدهای اخیر همگام با وحی را که اوج کار تفسیر تنزیلی است ملاحظه نکرده‌اند.

این پژوهشگر تصریح کرد: مرحوم معرفت در آخرین روزهای حیاتشان به استاد بهجت‌پور فرمودند

زمان نزول سوره کوثر

چنان‌چه سوره‎ی کوثر به منظور بیان بشارت به حضرت محمد9 مبنی بر تولد حضرت زهرا3 نازل شده باشد، زمان نزول این سوره نزدیک به زمان تولد آن بانوی گرامی خواهد بود. دربارة میلاد حضرت زهرا3 نقل‌های گوناگونی وجود دارد:

1. ابوالفرج در کتاب مقاتل الطالبیین، تولد حضرت فاطمه3 را قبل از نبوت دانسته است.

2. کفعمی در مصباح، سال دوم بعثت را ذکر می‌کند و می‌گوید: برخی پنج سال پس از بعثت را گفته­اند. در اقبال ­الاعمال به نقل از شیخ مفید و در کتاب حدائق ­الریاض نیز سال دوم بعثت معین شده است، چنان‌که از بعض اهل­ سنت از سلیمان‌ هاشمی از پدرش به نقل از جدش آورده است

مشهور بین علما تفسیر و علوم قرآن، مکی بودن این سوره است، ولى در احتمالی ضعیعف مدنى بودن آن ادعا شده است. این احتمال از سوی خفاجی نیز داده ‌شده است که این سوره یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه نازل شده باشد،[1] ریشه این ادعاها برگرفته از روایتی منقول از انس بن مالک است که پیامبر اکرم6 در مدینه بعد از چرتی که بر ایشان عارض شد، با شادابی از این حالت خارج شده و فرمودند: درباره‎ی من سوره‎ای نازل شد و شروع به تلاوت سوره کوثر کردند[2]. این روایت در حالی است که